Ø±ÙØªÙ… خیلی مظلوم یک گوشه نشستم منتظر چایی اون هم Ø±ÙØª تو آشپزخانه چایی بیاره وقتی برگشت عملا روسریش از سرش Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ بود دور گردنش ØŒ یک ریز ØØ±Ù Ù…ÛŒ زد Ú©Ù‡ راستش اصلا متوجه نمی شدم Ú†ÛŒ Ù…ÛŒ Ú¯Ù‡ وقتی جلو من رسید خم شد تا از روی سینی استکان چایی رو بردارم .
تازه دانشگاه قبول شده بود Ùکر Ù…ÛŒ کردم چون دانشگاه خوبی قبول شدم ØØ³Ø§Ø¨ÛŒ تØÙˆÛŒÙ…ون Ù…ÛŒ گیرند تو اردوی آشنایی Ú©Ù„ÛŒ بروشور Ùˆ کاغذ برای معرÙÛŒ بخش های مختل٠دانشگاه بهمون دادن Ú©Ù‡ از همه جالبتر تعری٠و تمجید از امکانات خوابگاه دانشگاه بود Ú©Ù‡ مزین به انواع عکس های زیبای از Ù…ØÙˆØ·Ù‡ Ùˆ اتاقها بود
تایروز Ú©Ù‡ اس Ø¯Ø§Ø¯Ú¯ÙØª بابام میخوادبره خونه عمه مامانم میره کلاس قالیباÙÛŒ میای خونمون
رضا هم با وجود این Ú©Ù‡ ØØ§Ù„ خوشی نداشت ولی دید انگار اینجوری به جای نمی رسه دوباره آرام آرام شروع کرد با بازی کردن با سوراخ کنم ØŒ دوباره خوب شد لذت بخش بود آرام آرام شل شدم اول یک انگشت بعد انگشت دوم ولی سومی باز داستان داشت Ùˆ نمی Ø±ÙØª تو درد دست ولی دردش اون جوری نبود Ú©Ù‡ نشه تØÙ…Ù„ کرد Ùˆ در عین این Ú©Ù‡ درد داشت کی٠هم داشت برگشتم به رضا Ú¯ÙØªÙ… یک بار دیگه Ø§Ù…ØªØØ§Ù† Ú©Ù† ولی تورو خدا یواش جوری نباشه Ú©Ù‡ مجبور شیم از اول شروع کنید
اولش Ùکر کردم میخواد سعید٠بکنه Ùˆ من برای سعید ساک بزنم اما علی Ú¯ÙØª:مهیار بکن تو کونش میخوام تلاÙÛŒ دیشب٠سرش در بیاری یالا پسر چرا نگاه میکنی؟تو این چاقال٠بکن منم تو رو خوبه Ù…Ú¯Ù‡ نه؟سعید هیچ ØØ±ÙÛŒ نمیزد Ùˆ معلوم بود Ú©Ù‡ به این کار راضیه برای همین نشستم پشت سعید Ùˆ کیرم٠گذاشتم رو سوراخش,این اولین باری بود Ú©Ù‡ میخواستم یکی رو بکنم تا اون شب با هیچ کس سکس نکرده بودم Ùˆ از دیشبم Ùقط من بودم Ú©Ù‡ به این دوتا کون میدادم Ùˆ الان بهترین ÙØ±ØµØª بود Ú©Ù‡ جبران کنم بخصوص Ú©Ù‡ از سعید بیشتر از علی کینه داشتم برای همین یهو همه کیرم٠تو کون سعید جا کردم سعید داشت اشکش در میومد Ùˆ داد زد:ان آقا Ú†ÛŒ کار میکنی؟جر خوردم یواش آخخخخخخ.
اونهم با هر بار لمس کردن Ùˆ دیدین کیرم به تخته میزد Ùˆ اسÙند دود میکرد
نمی دونستم Ú†ÛŒ باید بگم به سمتم آمد کنارم نشست Ùˆ دستش رو گذاشت روی رانم ضربان قلبم ÙˆØØ´ØªÙ†Ø§Ú© بالا Ø±ÙØªÙ‡ بود
Ø±ÙØªÙ… تو اتاق Ùˆ درب رو روی هم گذاشتیم Ú©Ù‡ داخل اتاق دیده نشه ولی از طرÙÛŒ اگه مهدی آمد صدای در رو بشنویم
سعید ØØ³Ø§Ø¨ÛŒ برام ساک زد تا این Ú©Ù‡ علی Ú¯ÙØª:بسه دیگه تمومش کردی,ØØ§Ù„ا پاشو جاتو با مهیار عوض Ú©Ù†.
تازه متوجه شدم Ú©Ù‡ تمام این مدت من شلوارم پاهم بوده. شلوارم رو درآوردم دیدم سرکیرم تا آن موقع آنقدر راست نشده مایع لزجی در آمده Ø±ÙØªÙ… روی تخت کنار رضا نشستم رضا خیلی با Ø§ØØªÛŒØ§Ø· جوری Ú©Ù‡ انگار نمی دانست انجام این کار درست است یا نه Ùˆ خیلی مردد Ùˆ دودل به کیرم دست زد.
تو استخر Ú©Ù„ÛŒ شوخی کردیم Ùˆ علی همش میومد سمت منو سعی میکرد منو آب بده منم مقاومت میکردم البته اون Ø¬ÙØ³Ø´ از من بزرگتر بود Ùˆ زورشم بیشتر برای همین من نمتونستم اون٠آب بدم Ùˆ بیشتر سعی میکردم از دستش ÙØ±Ø§Ø± کنم,اونم از خدا خواسته از پشت Ù…Ù†Ù Ù…ÛŒÚ¯Ø±ÙØª Ùˆ خودش٠به من میمالید ولی من اصلا تو این ÙØ§Ø²Ù‡Ø§ نبودم Ú©Ù‡ دلیل این کارها سوء Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ø³Øª نه شوخی.
#سکسیسم #کون #کوسم #ØØ´Ø±ÛŒ #دختر #دختر_سکسی_جنده_کون_گنده #داÙ
خوابوندمش راضی شدکه منم ارضاش کنم شرتشوکه درآوردم ی کس دیدم مثل هلوی قاچ خورده تمیزوپ٠کرده چه چوچولی داشت صورتی روشن
به بهانه این Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ خواهم کیرت رو بهتر ببینم سرم check my blog رو جلو بردم ØŒ خیلی کیرش خوشگل بود ØŒ Ú©Ù…ÛŒ از ÙØ§ØµÙ„Ù‡ خیلی نزدیک کیرش رو نگاه کردم ØŒ دیدم دیگه اصلا امکان مقاومت رو ندارم Ùˆ کیرش رو کردم تو دهنم.